سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]
جوان ایرانی 1
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مخوان آواز ای دختر

 

مخوان آواز،ای دختر!


صدای نغمه ی مستانه ات را در گلو بشکن


پسر،آواز عشق انگیز را بس کن


سرود لحظه های کامیابی را به دور افکن


 


***


 


تو ای دختر که شور نغمه از لبهات لبریز است


برای نغمه هایت فکر دیگر کن


توای مرد جوان کز کام ها در سینه ات بانگی طر بخیر است


سرود قرن را سر کن


 


***


 


بخوان آواز،اما همراه بانگ دلاویزت


بگوش مارسان شبناله های بینوایان را


صدای دردمندان بلاکش را


نوای مبتلایان را


 


***


 


مخوان آواز عشق انگیز ای دختر


اگر آواز میخوانی-


بخوان آواز دردانگیز آن مرد نگونبختی-


که شب بادست خالی می کند آهنگ کاشانه


و با شرمی غم آلوده-


بجای نان بپای کودکانش اشک میریزد


و غمگین کودکان او-


بگردش در تضرع چون کبوترهای بی دانه


 


***


 


توای دختر! برای نغمه ی خود فکر دیگر کن


سرود قرن راسرکن


سرود مادرن تنها که دور از روی فرزند است


سرود مرد بی آرام زندانی-


گه با امید دیدار زن و فرزند،در بند است


 


***


 


سرود سرنوشت کودک بی مادری تنها


که شب با دیدگان اشکپالا میرود در خواب


سرود بینوا طفلی


که باشد خنده اش بی رنگ


دل بی مادرش بیتاب


 


***    


 


اگر آواز میخوانی -


بخوان ‌آواز درد آلوده ی پیران غمگین را -


که در پیری تهی دستند -


نفسهاشان توانا نیست -


غروب زندگی در چشمشان پیداست


گه و بیگاه بغضی در گلو دارند -


کویر زندگی در زیر پا و کوله بار غصه ها بر دوش


و مرگ خویش را هر لحظه صد بار آروز دارند


 


***


 


اگر آواز میخوانی -


سرود دختری بی عشق را برخوان


که در جانش گل عشقی شکوفا نیست


دلی دارد ولی در چشم این و آن دلارا نیست


نگاه گرم و دلبندی که جانش را بر افروزد -


بزیر آسمانها نیست


 


***


 


پسر، آواز را بس کن


اگر اواز میخوانی -


بخوان آواز آن بیمار بیکس را -


که چشم بیفروغ خویش را با انتظاری تلخ


براه دوستی نادیده میدوزد


و از تکضربه های پای هر عابر -


بامید عیادتها -


لبان نیمرنگش میشود خندان


بشوق آنکه با دیدار، شمعی در دل تنگش بر افروزد


ولی جنبنده ای از حال آن بیمار آگه نیست


بغربت تلخ میمیرد


و مرغ جان او از تنگنای شهر تنهائی -


بسوی کبریا پرواز میگیرد


 


***


 


اگر آواز میخوانی


بخوان آواز غمگین یتیمان را


که همچون طوطی بی نغمه خاموشند


و بر سر هایشان چتر محبت سایه افکن نیست


بدلها راهشان بسته است


 


***


 


اگر آواز میخوانی -


بخوان آواز ان مادر که از قهر تهیدستی


یگانه کودکش را بر سر راهی، رها کرده است


و با چشمان اشک آلود


سر، سوی خدا کرده است


و با جانی که بیتا بست -


برای عزت و اقبال فرزندش دعا کرده است


و باغمهای رنگارنگ -


سوی خانه میپوید


بهر گامی نگاهی سوی طفلش میکند غمناک


و زیر لب همیگوید:


خدایا، مادری غمگین و تنها، کودکش تنهاست


دلم را بر غمی سنگین شکیبا کن


ومین و آسمانت را بگو با کودکی تنها مدارا کن


 


***


 


تو ای دختر،‌سرود قرن را سر کن:


سرود تلخ آن قومی -


که شهر و خانه شان در زیر پای تانگ میلرزد


و در مرگ جوانهاشان ز خشم و غصه لبریزند


و فرزند انشان چون برگهای زرد پائیزی


ز رگبار مسلسلهای دشمن، بیگنه بر خاک میریزند


 


***


 


سرود مادری ترسان


که شب هنگام از فریاد بمبی میشود بیخواب


سرود کشته ای در عرصه ی پیکار


که میپوشد کفن بر پیکر او نیمه شب مهتاب


 


***


 


تو ای دختر که شور نغمه از لبهات لبریز ست


برای نغمه هایت فکر دیگر کن


تو ای مرد جوان کز کام ها در سینه ات بانگی طر بخیز است


سرود قرن را سر کن


*****




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » پایدار اردکانی ( شنبه 85/10/30 :: ساعت 1:30 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

پیام مدیر مسئول
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 6
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 5303
» درباره من

جوان ایرانی 1

» فهرست موضوعی یادداشت ها
داستان[4] . شعر[4] .
» آرشیو مطالب
زمستان 1385

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب